• /
شارحان نهج البلاغه از قرن پنجم تا هشتم

شارحان نهج البلاغه از قرن پنجم تا هشتم

عزيز اللّه عطاردى

كتاب مقدس نهج البلاغه از زمان مولف بزرگوارش مورد توجه اهل علم و ادب بوده است، و گروهى از علماء و محققان به ترجمه و شرح آن پرداخته‏اند، و هر كدام به اندازه استعداد و ذوق خود از اين درياى بيكران درهاى گرانبهائى را استخراج كرده‏اند.

ما در اين مقاله تعدادى از شروح را كه از قرن پنجم تا قرن هشتم هجرى نوشته شده، و اينك بصورت خطى و يا چاپى در دسترس اهل تحقيق قرار دارد مورد بحث قرار داده، و خصوصيّات هر يك از آنها را شرح مى‏دهيم تا اهميت اين اثر ارزنده روشن گردد.

از مطالعه و تحقيق در باره نهج البلاغه بخوبى معلوم مى‏گردد كه اين كتاب از زمان تاليف، جاى خود را در ميدان علم و ادب باز كرد و توجه جوامع مختلف را به طرف خود كشانيد، از سلسله اجازات نهج البلاغه، كه خود مقاله‏اى مى‏شود اهميّت اين موضوع بخوبى روشن است.

1-  نخستين كسى كه نهج البلاغه را مورد بررسى قرار داده، و كلمات و الفاظ مشكله آن را شرح و تفسير كرده است، مولّف گرانقدر آن سيد رضى (رضوان اللّه عليه) بوده كه براى شاگردان خود بيان مى‏كرده است، و در نهج البلاغه‏هاى مطبوع تفسيرهاى او در ذيل بعضى از خطب آمده است.

در نسخه‏اى كه سيد رضى از نهج البلاغه به خط خود نوشته و اين نسخه تا زمان «ابن ميثم» در بغداد محفوظ بوده، و شارحان نهج البلاغه مانند «قطب الدين كيدرى» و «قطب الدين راوندى» و «ابن ابى الحديد» هم اين نسخه را ديده، و در آثار خود از آن نام برده‏اند معلوم مى‏شود كه سيد رضى در حاشيه آن مطالبى نوشته بوده است.

«قطب الدين كيدرى» در «حدائق الحقائق» و «قطب الدين راوندى» در «منهاج البراعه» در ذيل بعضى از كلمات نهج البلاغه تفسيرهائى از سيد رضى نقل مى‏كنند كه در نهج البلاغه‏هاى موجود ذكر شده است، و از اين جا معلوم است كه ناسخان نخستين نهج البلاغه تمام حواشى و تعليقات سيد رضى را نقل نكرده‏اند.

2-  يكى از كسانى كه نهج البلاغه را مورد بحث و تحقيق قرار داده و آن را شرح و تفسير كرده است «سيد مرتضى علم الهدى» برادر بزرگ سيد رضى (رضوان اللّه عليهما) بوده، و در شرح حال او و آثارش آمده كه او خطبه‏هاى نهج را براى شاگردان خود املاء مى‏كرده است.

يكى از آثار علم الهدى شرح و تفسير خطبه شقشقيه است، «قطب الدين كيدرى» در شرح نهج البلاغه خود به نام «حدائق الحقائق» تمام اين خطبه و شرح را آورده و گويد: من اين شرح را در يك جا يافتم و تمام آن را در اين جا آوردم.

3-  «امام احمد بن محمد بن وبرى خوارزمى» از دانشمندان و محققان قرن ششم هجرى است، و با «بيهقى» معاصر بوده، يكى از آثار مشهور او شرح نهج البلاغه است، متأسفانه از اين شرح اثرى در دست نيست و ليكن «كيدرى» از وى بسيار روايت مى‏كند.

«على بن زيد بيهقى» در شرح خود بنام «معارج نهج البلاغه» گويد: از كسانى كه خبرش را شنيده، و اثرش را نيز ديده ولى شخص او را نديده‏ام، «امام احمد بن محمد و برى» است كه او را شيخ جليل مى‏گويند، و او مشكلات كتاب نهج البلاغه را شرح داده و تفسير كرده است.

از اين شارح و خصوصيات او كه در كجا زندگى مى‏كرده، و طريقه‏اش چه‏

بوده اطلاعى نيست، و در كتب رجال نيز از روى ذكرى نشده است، تنها ذكرى كه از وى شده همان مطالبى است كه شارحان نهج البلاغه از او نقل مى‏كنند.

4-  ابو الحسن على بن زيد بيهقى» يكى از علماء بزرگ و محققان قرن ششم هجرى است و در سبزوار و نيشابور زندگى مى‏كرد و به كارهاى علمى اشتغال داشت، اين عالم جليل القدر بيش از هفتاد كتاب در موضوعات مختلف تاليف كرده است كه هر يك از آنها در باب خود در خور اهميت مى‏باشد.

يكى از آثار گرانقدر كتابى است بنام «معارج نهج البلاغه» كه نسخه‏اى از آن در آستان مقدس حضرت امام رضا (عليه السلام) محفوظ است، بيهقى نخستين كسى است كه همه خطب نهج البلاغه را شرح داده و از جنبه‏هاى مختلف بحث مى‏كند.

على بن زيد بيهقى گويد: من نهج البلاغه را نزد پدرم خواندم، و با اين كتاب آشنا شدم و از حقايق و دقائق آن اطلاع يافتم، و بعد خود را آماده كردم تا شرحى مبسوط براى آن بنويسم تا همگان از اين كتاب بهره‏مند شوند.

ابو الحسن بيهقى در جمادى الاول سال 552 شرح خود را پايان داد و در سال 565 در بيهق در گذشت. و در قريه شتمه در نزديك سبزوار دفن گرديد، و قبرش اكنون زيارتگاه است نسخه‏اى كه در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است بسيار مغلوط مى‏باشد و قابل قرائت نيست.

نگارنده اين سطور عكسى از اين نسخه را در دست دارد، و براى تهيه نسخه دوم كوشش بسيار كرده ولى متاسفانه از اين فعاليت‏ها تاكنون نتيجه نگرفتم.

علامه تهرانى صاحب الذريعة گويد: نسخه‏اى از اين كتاب در كتابخانه شيخ محمد صالح در قطيف بوده، و ما در اين باره مكاتباتى با قطيف و بحرين و رياض انجام داديم، ولى نتيجه مطلوب بدست نياورديم.

5-  «ضياء الدين ابو الرضا فضل اللّه بن علا حسينى راوندى» از رجال علم و ادب و مشاهير عصر خود بود، و در شهر كاشان اقامت داشت و آثار زيادى از نظم و نثر تاليف كرد و در كتب رجال از وى بسيار تجليل شده و از فضل و كمال و ادب و دانش او سخن گفته‏اند.

تاج الاسلام سخنانى در كتاب انساب ذيل «راوند» و «قاشان» از وى ياد مى‏كند و گويد: در شهر كاشان به منزل سيد فاضل ابو الرضا علوى حسينى رفتم، پس از اين كه درب منزلش را كوبيدم و منتظر شدم تا درب خانه را به رويم بگشايند، متوجه شدم با گچ بالاى در خانه‏اش نوشته‏اند «انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» و پس از لحظه‏اى توقف در خانه گشوده شد و من او را ملاقات كرد، و در اين بين مذاكراتى انجام شد و من تعدادى از اشعار او را يادداشت كردم.

ابو الرضا راوندى شرحى بر نهج البلاغه نوشته و علامه مجلسى در فتن بحار الانوار از اين شرح نقل مى‏كند اين محقق عاليقدر نسخه‏اى از نهج البلاغه را از روى نسخه سيد رضى براى خود نوشت و بعد حواشى و تعليقاتى به رشته تحرير در آورد.

6-  «سعيد بن هبة اللّه قطب الدين راوندى» متوفى در شوال 573 از فقها و محدثين عصر خود به شمار بود، او شرحى بر نهج البلاغه نوشته و نام آن را «منهاج البراعه» گذاشته است، بطورى كه از مقدمه اين شرح معلوم مى‏گردد، وى نخست خطبه اول نهج البلاغه را شرح و تفسير كرده و سپس به اين شرح مفصل پرداخته است.

شرح قطب الدين راوندى از شروح معروفى است كه از عصر شارح، مورد توجّه پويندگان راه نهج البلاغه بوده و شارحين از آن استفاده كرده‏اند، نگارنده اين سطور اكنون سه نسخه از اين كتاب را در دست دارد و مدتها روى آن كار كرده و تحقيق نموده است، انشاء اللّه بزودى چاپ و در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.

7-  «قطب الدين محمد بن حسين كيدرى بيهقى» از ادباء و شعراء و محققان معروف قرن ششم هجرى است. او مردى جليل القدر و دانشمندى بزرگ و اديبى نامور و شاعرى ارجمند بود و به طورى كه از شرحش بر نهج البلاغه معلوم مى‏گردد او در بسيارى از علوم تبحر داشته است.

شرح نهج البلاغه كيدرى مجموعه‏اى از علوم و معارف اسلامى است كه در ذيل خطبه‏ها شارح محقق آورده است اين شرح يكى از جامع‏ترين شروح نهج البلاغه است كه خواندن آن آدمى را به نشاط مى‏آورد و به حقايق آشنا مى‏گرداند.

اين شرح كه نامش حدائق الحقائق است هنوز چاپ نشده، و اهل علم و ادب فقط نامى از آن در كتاب‏ها ديده و يا شنيده‏اند نگارنده پس از تتبع و تفحص زياد سه نسخه از اين كتاب را به دست آورده و روى آن تحقيق كرده كه انشاء اللّه به زودى چاپ خواهد شد.

8-  يكى از مشهورترين شروح نهج البلاغه، شرح «على بن ناصر» است، گويند: على بن ناصر معاصر سيد رضى جامع نهج البلاغه بوده، و شرحش «اعلام نهج البلاغه» نام دارد. مولف كشف الحجب، اين مطلب را عنوان كرده و ديگران از وى اين گفته را نقل كرده‏اند.

از اين كتاب چند نسخه در هندوستان و نجف اشرف هست و نگارنده عكسى از نسخه رامپور را در دست دارد، و به دقت تمام آن را مورد بررسى و تحقيق قرار داده است، و اينك براى روشن شدن موضوع، خصوصيات اين كتاب را به نظر محققان نهج البلاغه مى‏رساند: كتابى كه به نام اعلام نهج البلاغه در دست هست از آغاز تا پايان مورد توجه قرار داديم و در مطاوى آن نامى از «على بن ناصر» و يا شخصى ديگر كه اين كتاب را نوشته باشد مشاهده نكرديم، و زمان تاليف نيز مشخص نيست، و معلوم نيست كه چرا اين كتاب را به على بن ناصر نسبت داده‏اند.

در صفحه دوم اين كتاب، و صفحات ديگر عبارت‏هائى مانند قال السيد المصنف زيد علوه ديده مى‏شود و ظاهرا كتابدار كتابخانه رامپور با ديدن اين عبارت خيال كرده است مولف اين كتاب معاصر سيد رضى و نامش نيز على بن ناصر است. بنا بر همين تصور و خيال بدون تحقيق و مطالعه كتاب نام شارح را على بن ناصر و معاصر سيد رضى دانسته و در اول كتاب گويد: اعلام نهج البلاغه تصنيف علامه ابن ناصر معاصر سيد رضى كه 23 سال بعد از درگذشت رضى اين‏شرح را نوشته است و در فهرست كتابخانه رامپور به همين عنوان ثبت شده است.

«كنتورى» مولف كشف الحجب بدون مطالعه كتاب عين عبارات كتابدار كتابخانه رامپور را در كتاب كشف الحجب نقل كرده و آن را به على بن ناصر نسبت داده است، گروهى نيز به گفته‏هاى كنتورى اعتماد كرده و در كتابهاى خود به سخنان او توجه كرده و على بن ناصر را اولين شارح نهج البلاغه مى‏دانند.

اينك به دلائلى كه در اين جا ذكر مى‏شود اين كتاب اولين شرح نهج البلاغه نبوده و شارح نيز شناخته نيست، نخست اين كه در برگ اول كتاب از «امام احمد بن محمد وبرى» روايت مى‏كند، و اين وبرى به طورى كه قبلا نوشتيم معاصر بيهقى و از علماى قرن ششم مى‏باشد. در برگ 37 گويد: قال السيد المصنف رحمه اللّه، از اين عبارت معلوم است كه شارح معاصر سيد رضى نبوده و در برگ 36 گويد: قال بعض الشارحين از اين جا نيز معلوم است كه وى اولين شارح نيست، و در چند مورد نيز از سيد رضى (رضوان اللّه عليه) روايت مى‏كند.

به نظر نگارنده، اين كتاب را نمى‏توان شرح نهج البلاغه ناميد، اين مجموعه‏ايست از حواشى بر نهج البلاغه گويا عالمى جليل القدر كه نهج البلاغه را مطالعه مى‏كرده تفسير بعضى از لغات و الفاظ مشكله را از حواشى نسخ نهج البلاغه گرد آورده، و از نسخه سيد رضى نيز استفاده كرده و اين اثر در قرن ششم و يا هفتم تاليف شده است، و ما روى اين نسخه كار كرده‏ايم و انشاء اللّه به زودى چاپ خواهد شد.

9-  «عز الدين عبد الحميد بن ابى الحديد» در سال 586 در مدائن متولد شد و در بغداد كه در آن ايام از مراكز مهم علم و ادب و سياست بود دانش و كمال آموخت و پس از اندكى، جائى براى خود در محافل اهل علم و ادب باز كرد و توجه محافل ادبى و علمى و سياسى بغداد را جلب نمود.

از اين دانشمند بزرگ و اديب عاليقدر و مورخ بى نظير كه جامع همه علوم و معارف اسلامى بود آثار زيادى از نظم و نثر در دست هست كه هر يك از آنها مبين اطلاعات وسيع و احاطه او به مسائل و موضوعات مذهبى مى‏باشد.

يكى از آثار جاودانى و پر ارزش ابن ابى الحديد شرح نهج البلاغه است كه آن را در سال 644 به نام «مؤيد الدين ابو طالب محمد بن احمد علقمى» وزير معتصم عباسى آخرين خليفه بنى عباس تاليف كرد و به او هديه نمود.

ابن ابى الحديد به طورى كه خودش گفته چهار سال و هشت ماه به اندازه زمان خلافت امير المؤمنين (عليه السلام) روى اين شرح كار كرده است، پس از اتمام كتاب، نسخه را براى ابن علقمى فرستاد و او توسط برادرش موفق الدين، جوائزى را براى شارح فرستاد و از او تجليل كرد.

شرح ابن ابى الحديد جامع‏ترين و مشروح‏ترين شروح نهج البلاغه است، و مانند دريائى موّاج است كه در آن همه گونه گوهرهاى ارزنده به دست مى‏آيد، اين شرح مجموعه بزرگى است از ادب، تاريخ، عقايد مباحثات كلامى و احتجاجات و مناظرات و حوادث و وقايع قرن نخستين اسلام اين كتاب از موفق‏ترين كتب اسلامى است و مكرر در ايران و مصر و بيروت چاپ شده است.

10-  «كمال الدّين عبد الرّحمان بن محمد عتائقى حلّى» از علماء و دانشمندان بزرگ عصر خود بود، و علوم و فنون زمان خود را بخوبى فرا گرفت، آثار او هم اكنون در نجف اشرف در خزانه علوى موجود است و خط او در اين آثار كه در سال 732 نوشته شده ديده مى‏شود.

يكى از آثار او شرح نهج البلاغه است، مولف رياض العلماء از او بسيار تجليل مى‏كند و گويد: من شرح نهج البلاغه ابن عتائقى را ديدم كه در آن نوشته شده بود مجلد سوم از شرح نهج تاليف ابن عتائقى و اين نسخه در سال 786 تحرير شده بود.

شرح ابن عتائقى يكى از شروح معتبر نهج البلاغه است، متاسفانه اكنون نسخه كامل از آن در دست نيست، و مقدارى از آن در دست محقق دانشمند ابن يوسف بوده كه در كتاب خود از آن ياد مى‏كند، و ثلثى از اين شرح نيز در كتابخانه مدرسه نمازى شهرستان خوى موجود است.

11-  «ابو الفضائل حسن بن محمد صغانى» در سال 577 در لاهور مركز ايالت پنجاب پاكستان متولد شد، وى پس از تكميل تحصيلات رهسپار بغداد شد و در اين شهر به مطالعه و تحقيق پرداخت و كتابهاى زيادى در علم لغت و ادب تاليف كرد.

يكى از آثار او شرح نهج البلاغه است كه در فهرست كتاب «تحفة الأبرار» ذكر شده است، و صاحب رياض از آن نقل مى‏كند، صغانى پس از مدتى كه در بغداد و ساير بلاد معروفه به كارهاى علمى مشغول بود در سال 650 درگذشت.

ابو الفضائل صغانى از چغانيان ما وراء النهر بود، و پدرانش از آن جا به هندوستان مهاجرت كرده بودند او از مشاهير اهل ادب و لغت مى‏باشد و گفته‏هايش در علم لغت و اشتقاق مورد استناد قرار مى‏گيرد، كتاب مجمع البحرين و عباب و تكمله و شوارد از آثار ارزنده اين مرد بزرگ است.

12-  «جمال الدين ابو منصور حسن بن يوسف» معروف به «علامه حلّى» از بزرگان فقهاء و متكلمين شيعه و علماء اماميه و از مشاهير رجال علم و ادب است، علامه حلى بيش از پانصد كتاب و رساله در فقه، اصول كلام و ادب تاليف كرد كه تعدادى از آنها چاپ شده است.

يكى از آثار اين عالم جليل القدر شرح نهج البلاغه است كه خود علّامه در كتاب «خلاصة الأقوال» آن را در ضمن آثار و تاليفات خود ذكر مى‏كند، كسانى كه در باره نهج البلاغه بحث كرده‏اند از اين شرح نام برده‏اند، و ليكن از خصوصيات آن اطلاعى در دست نبود.

نگارنده كه چند سال است، پيرامون نهج البلاغه و شروح آن مشغول تحقيق است عكسى از اين شرح را به دست آورده كه از اول و آخر ناقص است و در آن نامى از شارح برده نشده است ولى اين شرح در قرن هشتم تاليف شده، و شارح معاصر و ملازم «خواجه رشيد الدين فضل اله همدانى» بوده است.

اين شرح از خطبه شقشقيه شروع مى‏شود و در خطبه شماره 52 پايان مى‏يابد، و اگر نسخه كامل از اين شرح پيدا شود شايد مشروح‏ترين سرمايه نهج البلاغه باشد، شارح، نخست خطبه را نقل مى‏كند و بعد لغات مشكل آن را بيان مى‏نمايد سپس اعراب آن را شرح مى‏دهد و بعد، از فصاحت و بلاغت آن را بيان مى‏نمايد و بعد مفهوم خطبه را روشن مى‏كند.

اين شرح ظاهرا از آثار و تاليفات «علّامه حلّى» است و قراينى هست كه نسبت اين شرح را به علامه تائيد مى‏كند زمان تاليف و نگارش كه مقارن با سال‏712 هجرى است و مصاحبت شارح با رشيد الدين فضل اللّه همدانى نيز مؤيد اين نظريه مى‏باشد.

13-  «كمال الدين ميثم بن على بحرانى» يكى از علماء و متكلمين عاليقدر است و شهرت وى بى‏نياز از هر گونه توصيف است، «ابن ميثم بحرانى» در سال 679 در گذشت اين عالم جليل القدر چند شرح بر نهج البلاغه نوشته كه به شرح كبير و متوسط و صغير معروف هستند.

اين شارح بزرگ شرح خود را به «عطاملك جوينى» وزير معروف هديه كرد،-  شرح ابن ميثم يكى از مشهورترين شروح نهج البلاغه است كه در آن بيشتر به موضوعات كلامى و فلسفى و ادبى پرداخته و مكرّر چاپ شده است، و دو شرح ديگر هنوز چاپ نشده و نسخه‏هاى آن موجود است.

14-  دانشمند و محقّق مشهور «افندى» مؤلف رياض العلماء گويد: ابن عتائقى حلّى شارح نهج البلاغه در شرح خود از شرح نهج البلاغه «قاضى عبد الجبّار» بسيار استفاده كرده و مطالبى از آن در كتابش نقل مى‏كند و به گفته‏هايش استناد مى‏نمايد.

نگارنده اين مقاله گويد: اين «عبد الجبّار» شناخته نشد و معلوم نيست در كجا زندگى مى‏كرده و در چه قرنى بوده، در كتب رجال گروهى بنام عبد الجبّار در فهرست رجال علم و ادب ذكر شده‏اند و معلوم نيست شارح مورد نظر كدام يك از آنها بوده و در چه زمانى مى‏زيسته است.

15-  «أبو طالب تاج الدّين» معروف به «ابن السّاعى» از علماء و رجال بغداد بود و در سال 674 درگذشت. او آثار و تأليفات زيادى از خود به جاى گذاشت كه يكى از آنها شرح نهج البلاغه است، مؤلّف منتخب المختار را از شرح مذكور نقل مى‏كند.

16-  عالم جليل القدر و شريف بزرگوار «رضى الدّين على بن موسى بن طاوس حلى» از رجال بزرگ علم و دين و از زهاد و عباد بشمار هستند، از اين عالم زاهد آثار و تأليفات بسيارى از لوازم و معارف اسلامى به جاى مانده است كه هر يك از آنها در موضوع خود اهميّت ويژه‏اى دارد.

يكى از اين آثار ارزنده شرح نهج البلاغه است، و شيخ جليل القدر حاج ميرزا حسين نورى در خاتمه مستدرك از اين كتاب نام مى‏برد، و ليكن از اين شرح و نسخه آن اطّلاعى در دست نيست و مانند آثار ديگر او از بين رفته است.

17-  «محمد بن عمر فخر الدين رازى» يكى از مشاهير علماى اسلام است. و آثار زيادى از كلام، فلسفه تفسير قرآن از روى باقى مانده كه هر يك از آنها در موضوع خود مورد استفاده مى‏باشد، فخر الدّين رازى در بلاد خراسان و مدارس ما وراء النّهر به تحصيل و كسب معارف اشتغال داشت.

فخر الدّين پس از مدّتها گردش در شهرها سرانجام در هرات خراسان رحل اقامت افكند، و در سال 606 در اين شهر در گذشت و قبرش اكنون در بيرون شهر هرات زيارتگاه است، يكى از آثار او شرح نهج البلاغه مى‏باشد كه «قفطى» در «آثار الأحكام» از آن نام برده است.

18-  «امام محمود ملاحمى خوارزمى» يكى از شارحان نهج البلاغه است، على بن زيد بيهقى در كتاب معارج نهج البلاغه از اين كتاب نام برده و گويد: ملاحمى خوارزمى مشكلات نهج البلاغه را تفسير كرده و بر الفاظ نادره آن شرحى نوشته است.

19-  امام كامل «سديد الدين محمود بن ميرك رازى» عالمى بزرگ و محققى توانا بوده و در حل مشكلات و مسائل علمى و ادبى تخصص و تبحر داشته است، يكى از آثار ارزنده او كتابى است در پيرامون نهج البلاغه، على بن زيد بيهقى در شرح نهج البلاغه از اين اثر ياد مى‏كند.

20-  «سعد الدين مسعود تفتازانى» از دهكده تفتازان بوده و اين قريه هم اكنون در شمال غربى شهرستان قوچان كنار مرز ايران و شوروى واقع است، تفتازانى در خوارزم به تحصيل پرداخت و در علوم ادبى مقام ارجمندى پيدا كرد و كتاب معروف مطول از آثار او مى‏باشد.

سعد الدين تفتازانى كتابى در شرح نهج البلاغه نوشت و علماء رجال در شرح حالش از اين شرح نام برده‏اند، ولى از نسخه آن اكنون اطلاعى در دست نيست، وى در سال 792 در شهر سرخس در گذشت و آثارى از علم و ادب از خود به جاى گذاشت.

21-  «امام مؤيد باللّه يحيى بن حمزه علوى» كه نسبتش به امام هادى عليه السلام مى‏رسد شرحى بر نهج البلاغه نوشته و نامش را الديباج المضئى نهاده است، نسخه‏اى از اين شرح كه در سال 701 تحرير شده است در كتابخانه شيخ محمد سماوى در نجف اشرف مى‏باشد.

22-  شيخ ابو الفضل يحيى بن ابى طّى بخارى» در سال 575 در حلب متولد شد و در حالى كه به تجارت مشغول بود به فرا گرفتن علوم و معارف نيز پرداخت او شاعرى عاليقدر بود و با سلاطين ايوبى رفت و آمد داشت و آنان را مدح مى‏كرد.

اين عالم بزرگ فقه را از ابن شهر آشوب آموخت و مذهب شيعه را قبول كرد، و در اصول و علم قرائت نيز مقام شامخى پيدا كرد، و آثار زيادى از خود به جاى گذاشت، يكى از تاليفات او شرح نهج البلاغه است كه در شش مجلد نوشته بود او در سال 630 در گذشت.

منابع مقاله: الذريعة تاليف علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى الغدير تأليف علامه شيخ امينى معارج نهج البلاغه تاليف على بن زيد بيهقى منهاج البراعه تاليف قطب الدين راوندى حدائق الحقائق تاليف قطب الدين كيدرى

 

 

 

ارسال شده در : 1389/9/8 - 14:43:48

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد
ارسال شده در : 1389/9/8 - 14:43:48

این صفحه را برای یک دوست بفرستید.

با تشکر ! پيام شما ارسال شد